مجلس اربعین

مقاله پیشرو بخشی از سخنرانی ها و مطالب علامه طهرانی و آیت الله طهرانی رضوان الله علیهما در خصوص روز اربعین می باشد همچنین برای ملاحظه مطالب بیشتر می توانید به سایت مکتب وحی مراجعه فرمایید.

اختصاص مجلس اربعین به سیّدالشّهدا علیه السّلام

اربعین سیدالشهدا علیه السلام سند حقانیت و مظلومیت او را در عرصۀ کش مکش حق و باطل نمودار می سازد. تشکیل مجالس و محافل سنوی برای اولیای دین گرچه از اهم امور و الزم مهمات است، ولی برای هیچ کدام از آنها مسئلۀ اربعین وجود ندارد، و تنها و تنها برای حضرت سیّدالشّهدا علیه السّلام این سنّت و شعار در مکتب تشیّع وضع و جعل گردیده است.

امروز رسم بر این است که برای افراد متوفّا مجلس ترحیم، و یا به عبارت امروزی و بسیار بسیار غلط، مجلس بزرگداشت می‌گیرند و به خیال خود روح آن مرحوم را از این مجلس، غریق رحمت و عنایت حق می‌گردانند!

اختصاص اربعین به امام حسین علیه السلام، به عنوان شعار شیعه

یکی از شعائر مختصّ شیعه که در هیچ مکتب و ملّتی نظیر و مشابهی برای او نمی توان یافت، مسئلۀ اربعین حضرت أباعبدالله الحسین علیه السّلام است؛ و این از اختصاصات فرهنگ تشیّع است. زیارت مخصوصۀ آن حضرت در روز اربعین، شعار مخصوص شیعه است و برای هیچ فردی از سایر معصومین علیهم السّلام، حتّی برای رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم این مسئله وجود ندارد. زیارت حضرت سیّدالشّهدا علیه السّلام در روز اربعین و اقامۀ مجلس عزا برای آن حضرت، فقط و فقط اختصاص به ایشان دارد!

وجود نوعی رابطه تکوینی و تشریعی نسبت به لفظ اربعین، در فرهنگ اسلام

در فرهنگ اسلام نیز به مناسبت‌های مختلف، این کلمه مورد توجه قرار گرفته ـ چه در مسائل و احکام فقهی و چه در مباحث اخلاقی و مطالب عرفانی و مبانی اعتقادی ـ به‌ صورتی که می‌توان ادعا نمود یک نوع رابطۀ تکوینی و تشریعی برای این مفهوم در فرهنگ اسلامی وجود دارد، و این رابطه و نسبت را در جای‌جای هر دو عرصۀ تکوین و تشریع می‌توان جستجو نمود.

در روایات مختلف

در خلقت آدم أبو‌البشر این مسئله مبیِّن جهات استکمالی و فعلیّت مقام خلیفه اللهی او شده است؛ چنانچه در کتاب إحیاء العلوم از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت می‌کند که:

إنّ اللهَ خَمَّرَ طینةَ آدمَ بِیَدهِ أربعینَ صباحًا؛1 “خدای متعال طینت و سرشت و ذات انسان را در مدّت چهل روز بپرداخت”.

در کتاب عوارف المعارف چنین گوید: فَمِن التُّرابِ کَوَّنه، و أربعینَ صباحًا خَمَّرَ طینتَهُ لِیبعُدَ، بِالتَّخمیرِ أربعینَ صباحًا بِأربعینَ حِجابًا مِن الحضرةِ الإلهیّةِ، کلُّ حجابٍ هو معنیً مودَعٌ فیه، یَصلَحُ به لِعِمارةِ الدّنیا و یَتعَوَّقُ به عن الحضرةِ الإلهیّةِ و مواطِنِ القُربِ.

پس خدای متعال انسان را از خاک بیافرید، و ذات و حقیقت او را در مدّت چهل روز بیاراست؛ تا بدین جهت در مدّت چهل روز، چهل حجاب از مراتب اسماء‌ و صفات خود را در وجود او متحقّق گرداند، و بدین‌واسطه حائز مراتب وحدت در عین کثرت گردد، و جامع بین دو نقطۀ احدیّت و واحدیّت شود، و در عین قرب و انمحاء و فناء در ذات بحت و صرف حضرت احدیّت، به کثرت اجتماع آثار و صفات حضرت ربّ‌الارباب متّصف گردد. و به‌واسطۀ آن، توطّن و ورود او در دنیای مادّه توجیه پذیرد و در عین ربط و انتساب به حضرت الهیّه، حفظ مراتب کثرت و فعلیّت در او محقّق شود.»

بلوغ عقلانی انسان در چهل سالگی

و همین نکته در مسئلۀ بلوغ عقلانی انسان پس از گذشت چهل سال از عمر او در دنیا، به‌چشم می‌خورد؛ و در اشاره به این موضوع در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَبَلَغَ أَرۡبَعِينَ سَنَةٗ قَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِي فِي ذُرِّيَّتِيٓ إِنِّي تُبۡتُ إِلَيۡكَ وَإِنِّي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾.2

«و هنگامی که انسان به مرحلۀ رشد و شکوفایی تامّ رسید و چهل سال بر او بگذشت می‌گوید: پروردگارا، طریق شکر و سپاس نعمت‌های خودت را بر من و پدر و مادرم به من الهام فرما! و طریق انجام عمل صالح که مورد رضا و تحسین تو باشد را به من بیاموز! و در میان ذرّیۀ من صلاح و سداد را استوار فرما! به‌درستی‌که من به تو روی آوردم و تسلیم خواست و ارادۀ تو گشتم.»

در این آیۀ شریفه، بلوغ انسان را به مرتبۀ رشد عقلی و قِوام نفس در تدبیر و رعایت مصالح و مفاسد، در سنّ چهل سالگی می‌شمرد. و پس از این، انسان از تجربیّات و اندوختۀ گذشته برای استکمال روح و طیّ طریق سعادت و صلاح، بهره می‌گیرد؛ نه آنکه به سعه و ظرفیّت عقلانی او اضافه گردد.

روایت دیگری از امام محمد باقر علیه االسلام: «هر بنده‌ای که در مدّت چهل روز ایمانش را برای خدای متعال پاک و خالص گرداند (و یا اینکه فرمود: ذکر خدا را در عرض چهل روز به‌نحو شایسته و سزاوارِ عبودیّت به‌پا دارد)، مسلّماً خدای تعالی او را نسبت به دنیا بی‌رغبت نماید، و نسبت به دردها و درمان‌های روحی‌اش آگاهی دهد، و حکمت و صواب و راه صحیح و متقن را در دل او استقرار بخشد، و زبانش را به حکمت و گفتار صواب گویا گرداند.»

از بین رفتن مسئله شعار شیعه بودن اربعین در میان شیعیان امروزی

متأسّفانه امروزه مسئلۀ اربعین از دایرۀ شعار تشیّع و ویژگی های او پا فراتر نهاده، و به سایر افراد از هر طبقه و هر مرتبه سرایت نموده است، و به عنوان یک سنّت و روش تخلّف ناپذیر و عادت حتمیّه در بین شیعه در آمده ـ چیزی که حتّی در بین سایر افراد از ملل اسلام، وجود ندارد ـ و خصوصیّت این موضوع و انتساب آن به حضرت سیّدالشّهدا علیه السّلام طبعاً از میان رفته است. و این موضوعی است که قطعاً مخالف با مبانی مکتب تشیّع و اصول معتقدۀ مذهب و رِضای اهل بیت علیهم السّلام است.

امتیاز شیعه در پیروی و اطاعت و انقیاد بی‌چون و چرا از امام معصوم است؛ نه چون سایر فرق اسلامی که با کنار نهادن یکی از دو رکن اساسی ثقلین، یعنی عترت رسول خدا، و گرایش به افراد و اشخاص دیگر، طبعاً مسیر و ممشای خود را از شاه‌راه سعادت و فلاح به بوادی ضلالت و غوایت و مهالک موبقه منحرف نمودند، و با دخالت دادن قیاسات و استحسانات و سلیقه‌های شخصی، به‌کلّی مسیر دین و حیات خود را بر توهّمات و تخیّلات و خرافات بنا نهادند، و زمام امور دین و دنیای خود را به دست جهّال و معاندینی چون أبوحنیفه و غیره بسپردند، و خسران دنیا و آخرت را برای خود اختیار و انتخاب نمودند.

عدم جواز ترک زینت برای زنان بیش از سه روز در عزای میّت

مرحوم شهید در کتاب لمعه در بحث حِداد (ترک زینت برای زنان) روایتی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل می‌کند که فرمود: لا یَحِلُّ لاِمرَأةٍ‌ تؤمِنُ بِاللهِ و الیومِ الآخِرِ أن تَحِدَّ علیٰ مَیّتٍ فوقَ ثَلاثِ لَیالٍ إلّا علَی زوجٍ أربَعَةَ أشهُرٍ و عَشرًا.1

«جایز نیست بر زنی که به خدا و روز بازپسین ایمان و اعتقاد داشته باشد اینکه برای مرده‌ای ترک زینت کند بیش از سه شب، مگر برای شوهر خویش که باید چهار ماه و ده روز ادامه دهد.»

جایز شمردن مجلس اربعین برای عموم یعنی خارج نمودن از عنوان شعار تشیع بودن

اگر قرار شود که اقامۀ مجالس اربعین برای مردگان به صورت یک سنّت و ادب مؤکد درآید، دیگر چگونه می توان آن را برای سیّدالشّهدا به عنوان یک شعار و علامت و امتیاز درآورد؟ و اگر از ناحیۀ شرع برای اقامه اربعین نسبت به سایر افراد رجحانی می بود، پس چرا این رجحان برای سایر ائمّه علیهم السّلام، بلکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نبود؟! با اینکه از هر جهت این بزرگواران ألیَق و أولیٰ بودند در این مسئله. و حتّی إقامۀ مجالس ذکر اهل بیت علیهم السّلام که این همه راجع به آن تأکید شده است، اقتضا می کرد که اربعین ائمه علیهم السّلام را هم به پا داریم و از فیوضات و برکاتش بهره مند گردیم؛ با اینکه هیچ اثری از ائمّه نسبت به این موضوع به چشم نمی خورد.

دیدگاهتان را بنویسید